خنداننده

لغت نامه دهخدا

خنداننده. [ خ َ ن َ دَ / دِ ] ( نف مرکب )بخنده درآوردنده. بخنده افکننده. بخنده وادارنده.

پیشنهاد کاربران

کپراسگار. کپراس به شوخی کردن . بذله گویی. کپراسگار یعنی کسی که شوخی میکنه. برابر comedian
طناز!
معادل فارسیِ comedian -
دهخدا: خنداننده >>> خند ( بن مضارع ) ، ان ( در اینجا پسوند حالت و چگونگی ) ، نده ( پسوند فاعلی )
شیخ بهایی: طنزو >>> طنز ( اسم ) ، او ( در اینجا پسوند شباهت )
رفتم به سوی مدرسه، پیری به طنز گفت:
تب را کسی علاج، به طنزو نمی کند

بپرس