خندان خندان. [ خ َ خ َ ] ( ق مرکب ) در حال خنده. ( ناظم الاطباء ) : آن خداوند من آن فخر خداوندان دو لبش در گه گفتن خندان خندان.منوچهری.خندان خندان شراب خوردند بهم گریان گریان کباب کردند مرا.منوچهری.|| آرام آرام. نرمک نرمک.