خند و تند

لغت نامه دهخدا

خند و تند. [ خ َ دُ ت َ ] ( اِ مرکب ، از اتباع ) ترت مرت. زیر و زبر. تاخت و تاراج. پراکنده. پریشان. || بزیان آمده ، نقصان رسیده. ( برهان قاطع ) ( از ناظم الاطباء ) :
از صرصر فنا همه گشتند تار و مار
وز تندباد قهر اجل جمله خند و تند.
شمس فخری.

فرهنگ فارسی

(اسم ) ۱ - زیر و زبر. ۲ - تاخت و تاراج. ۳ - پراکنده و پریشان تار و مار .

فرهنگ معین

(خَ دُ تَ )(اِمر. )۱ - زیر و زبر.۲ - تار و - مار، پراکنده .

فرهنگ عمید

زیروزبر، پراکنده، پریشان، تارومار.

پیشنهاد کاربران

بپرس