خندخندان. [ خ َ خ َ ]( نف مرکب ، ق مرکب ) در حال خنده. خندان : دو چشمک پر ز بند چشم بندان دو یاقوتک همیشه خندخندان.بلعباس امامی ( از المعجم فی معاییر اشعار عجم ).خندخندان بستد وبر لب نهادجام می آن همچو می انده گسار.سیدحسن اشرف ( از آنندراج ).