خنبک
لغت نامه دهخدا
خنبک. [ خُم ْ ب ُ ] ( اِخ ) قریتی است از بدخشان. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
قریتی است از بدخشان
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
تنبک زدن
دنبک زدن
دست زدن
در تماشای دل بدگوهران
می زدی خنبک بر آن کوزه گران
✏ �مولانا�
دنبک زدن
دست زدن
در تماشای دل بدگوهران
می زدی خنبک بر آن کوزه گران
✏ �مولانا�