خنازیری. [ خ َ ] ( ص نسبی ) آنکه خنازیر دارد. آنکه به مرض خنازیر گرفتار آمده است. مریض مبتلا به مرض خنازیر. ( یادداشت بخط مؤلف ).
خنازیر:/xanāzir /اسم. سل غده های لنفاوی گردن. ( صدری افشار، غلامحسین، فرهنگ فارسی معاصر )+ عکس و لینک