دیکشنری
مترجم
بپرس
خمیرگیری
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
خمیرگیری. [ خ َ ] ( حامص مرکب ) عمل خمیرگیر. خمیرگری. ( یادداشت بخط مؤلف ).
فرهنگ فارسی
عمل و شغل خمیر گیر
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها