خمیرترش. [ خ َ ت ُ ] ( اِ مرکب )خمیرمایه. ترشه. ترشه خمیر. ترش خمیر. مایه فتاق. تَخ . مایه خمیر که به خمیر زنند تا نان فطیر نشود. ( یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به تحفه حکیم مؤمن شود.
{sourdough} [علوم و فنّاوری غذا] خمیری که با ریزاندامگان های طبیعی موجود در آرد یا با افزودن ریزاندامگان هایی به آن تخمیر شده باشد
yeast (اسم)مایه، پودر خمیرمایه، مخمر، خمیر ترش، خمیرمایه، خمیر مایه دارleaven (اسم)مایه، خمیر مایه، عامل کارگر، خمیر ترشsourdough (اسم)خمیر ترش