خمیده کردن. [ خ َ دَ / دِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) خم کردن.خم گردانیدن. تأوید. تاود. ( یادداشت بخط مؤلف ).
limber (فعل)خم کردن، خمیده کردن، تا کردن، تمرین نرمش کردنcamber (فعل)خمیده کردن، منحنی کردنincurvate (فعل)خمیده کردن، بشکل منحنی در اوردن