خموشانه. [ خ َ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) حق السکوت. رشوتی که به کسی می دهند تا او در موردی سکوت کند. ( یادداشت بخط مؤلف ) : صد دگر بخموشانه میدهم رشوت نه بهر من ز برای خدای را زنهار.
انوری.
فرهنگ فارسی
۱ - خاموشانه بطور خاموش . ۲ - ( اسم ) حق السکوت . حق السکوت رشوتی که بکسی می دهند تا او در موردی سکوت کند .
فرهنگ عمید
۱. شراب گیرا و قوی، خاموشانه. ۲. حق السّکوت.
دانشنامه عمومی
خموشانه نام یک آلبوم موسیقی با بداهه نوازی سه تار و کمانچه توسط محمدرضا لطفی و تنبکمحمد قوی حلم می باشد. این آلبوم شامل اجرای کنسرت رادیو فرانسه پاییز ۲۰۰۰ و کنسرت بازل سوئیس ۱۹۹۸ است. [ ۱] ۱. آواز ابوعطا ( سه تار ) به مدت ۴۵ دقیقه ۲. آواز بیات زند ( کمانچه ) به مدت ۲۳ دقیقه
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف
پیشنهاد کاربران
خموشانه = حق السکوت شاهد نوشتاری در ( تاریخ اولجایتو ) خواجه امیر را ( خموشانه ) داد و زبان گویای او را ساکت کرد. درباره ی کتاب: تاریخ اولجایتو، اثر فارسی عبدالله بن علی کاشانی ( وفات حدود 738 ق ) یکی از بزرگترین منابع تاریخ دوره ایلخانی ... [مشاهده متن کامل]
. شاهد شعری: صد ِ دگر به ( خموشانه ) می دهم رشوت نه بهر من ، ز برای خدای را زنهار انوری درباره ی شاعر: محمد انوری معروف به انوری ابیوردی و ( حجّةالحق ) از جملهٔ شاعران و دانشمندان ایرانی سده ۶ قمری دوره ی سلجوقیان پیرایه یغمایی
رشوه
درود موش به مینوی پنهان و نهان است که در زبان اوستایی به شکل maēša، در زبان سنسکریت به شکل meṣa و در گروه زبانهای PIE به شکلmoysos آمده و در نامگذاری بازی قایم - موشک به کار رفته است. موشیدن: پنهان شدن ... [مشاهده متن کامل]
فراموشیدن: پنهان شدن از یاد ( حافظه ) چموش: چ ( پسوند پاد، اسک ) موش ( پنهان ) : سرکش خموش: خ ( پسوند فشار ) موش ( پنهان ) : خاموش ( خَمُش ) نکته افزودنی: پنهان و نهان از ریشه ( نه ) استند به مینوی نهادن نهان: نه ( نهادن، نهادینه، نهاد، نهادین ) ان ( پسوند نامواژساز ) پنهان: پ ( پیشوند فشار ( تاکید ) ) نهان نکته ای دیگر: موشک از ریشه موش نیست وانگه از ریشه موخت ( مخت ) ( Mukt ) است. واژه موشک از ریشه *mukti मुक्ति وमुक्त mukta به مینوی پرتاب شدن آزاد - رها کردن و فرستادن است. واژه موشک در زبان سنسکریت به صورت *muktaka मुक्तक به مینویmissile آمده است که سپس سبکتر شده و از موکتک به شکل موشک درآمده است. همچنین واژه مختار از همین ریشه است: مختار: مخت ( آزاد، رها ) ار ( پسوند نامواژساز ) مُخت: مخ ( موخ ( در آموختن ) ، مُغ ( مغ زرتشتی، مغان ) ، مغز، مزگ، مزدا ) ت ( پسوند گواشساز )