ای رخت اندر نظر آینه حق نما
پرتو رخسار تو آیت صنع خدا
لعل سخنگوی تو رهزن اهل سخن
طاق دو ابروی تو قبله اهل صفا
نفحه جعد تو برد نکهت مشک و عبیر
نافه زلف تو کاست رونق چین و ختا.
و نیز این چند بیت از غزلی ازوست :
ای ذکر توزینت زبانها
لطف تو توان ناتوانها
مقصود تویی به کعبه و دیر
لیکن بتفاوت بیانها
جز حمد و ثنای تو نخیزد
از کام جرس به کاروانها
سر چون کشم از کمند حکمت
ای در کف قدرتت عنانها.
( از مجمعالفصحاء ج 2 ص 105 و 106 ).