خمود و خمول

لغت نامه دهخدا

خمود و خمول. [خ ُ دُ خ ُ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) پژمرده بودن. سست بودن. بیحال بودن. ( یادداشت بخط مؤلف ). || گمنام بودن. بی شهرت بودن. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ فارسی

پژمرده بودن سست بودن

پیشنهاد کاربران

بپرس