خمن. [ خ َ ] ( ع مص ) سخن گفتن درباره چیزی به گمان و قیاس. منه : خمن العینین خمناً. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ).خمن. [ خ َ م َ ] ( ع اِمص ) بدبوئی. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ).