خمسین


معنی انگلیسی:
the khamsin

لغت نامه دهخدا

خمسین. [ خ َ ] ( ع عدد، ص ، اِ ) پنجاه. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ) ( از اقرب الموارد ). در حالت نصبی و جری خمسین و در حالت رفعی خمسون است. || اعتکاف پنجاه روزه ترسایان است که پنجاهه می نامند چنانکه چله اماثل سنت و جماعت که چهل روز بود. ( از شرفنامه منیری ) :
بخمسین و بدنج و لیلةالفطر
بعیدالهیکل و صوم العذارا.
خاقانی ( از شرفنامه منیری ).
اربعین شان را ز خمسین نصاری دان مدد
طیلسان شان را ز زنار مجوسی ده نشان.
خاقانی.
- باد خمسین ؛ نام باد جنوبی گرم که بمصروزد و از جنوب بشمال جهت وزش آن است و در هر سال بمدت پنجاه یا دو ماه است. ( یادداشت بخط مؤلف ).
- عید خمسین ؛ عیدی است نصاری را پنجاه روز پس از فصح که روح القدس بر حواریون نازل شد و آن را بیونانی فنطاقسطه گویند. ( یادداشت بخط مؤلف ).
- || عیدی است یهود را و آن روزی است که الواح بموسی از جانب خدای تعالی عطا شد. ( یادداشت بخط مؤلف ).

خمسین. [ خ َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان منگور بخش حومه شهرستان مهاباد. دارای 138 تن سکنه. آب آن از رودخانه و چشمه است. محصول آن غلات و توتون و حبوبات می باشد. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی جاجیم بافی و راه مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - پنجاه . ۲ - مدت اعتکاف مسیحیان که پنجاه روز بکشد ( نظیر چل. مسلمانان ) پنجاهه .
دهی است از دهستان منگور بخش حومه شهرستان مهاباد دارای ۱۳۸ تن سکنه آب آن از رودخانه و چشمه .

فرهنگ عمید

پنجاهه.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی خَمْسِینَ: پنجاه
ریشه کلمه:
خمس (۸ بار)

دانشنامه آزاد فارسی

خَمْسین
باد داغی که از اواخر ماه مارس تا ماه مه یا ژوئن، از صحرای افریقا۱ رو به جنوب شرقی می وزد. این باد مصر و بخش هایی از خاورمیانه را درمی نوردد.
Sahara

پیشنهاد کاربران

بپرس