خمسه ٔ قدماء

لغت نامه دهخدا

خمسه قدماء. [ خ َ س َ ی ِ ق ُ دَ ] ( اِخ ) اورمزد، اهرمن ، گاه ، جای وهوم است. ( یادداشت بخط مؤلف ).

پیشنهاد کاربران

قدماء خمسه یا پنج قدیم : از دیدگاه زکریای رازی عبارتند از : خدا ، نفس کلی، زمان و مکان مطلق و هیولی. در این زمینه شاید مفید، ثمربخش و راه گشا باشد بدانیم که تئوری های زمان و مکان مطلق رازی و نیوتن از یک طرف و زمانمکان نسبی رازی و انشتاین از طرف دیگر هر کدام به تنهائی یک چهارم و هردو بر روی هم نیمی از حقیقت فیزیکی را بیان داشته اند و نیمه مفقوده یا گم شده عبارت است از بیزمانی و بیمکانی مطلق و نسبی، نه به معنای عدم وجود زمان و مکان بلکه نیمزوج های بنیادی همزاد و هم بازی و هم ارز آنها با کمیت های مساوی و ماهیت های معکوس. این گیتی یا کیهان و یا این جهان تنها دارای محتوای قابل انبساط و انقباض نمیباشد بلکه دارای ظرف نگهدارنده محتوا هم هست با محیطی مطلقا مسدود و نفوذ ناپذیر که از جنس مکان مطلق و بیمکانی مطلق بر رویهم آفریده شده و فضای هندسی درون آن پیوسته و تجزیه ناپذیر میباشد و از خاصیت الاستیسیتی یا کشسانی بر خوردار است و ابعاد چهارم آنها یعنی زمان مطلق و بیزمانی مطلق بر رویهم به زبان فنی یعنی نوسانگر دو قطبی لحظه جاودانه حال به عنوان عظیم ترین نیروی موجود در محتوای کیهان یا جهان دو نقش یا وظیفه عمده را عهده دار می باشد؛ یکی رقم زدن طول عمر کلیه موجودات و پدیده ها و امورات و دیگری سوق دادن محتوای کیهان یا جهان لحظه به لحظه، بدون وقفه و بطور خستگی ناپذیر بسوی آینده و وقوع مهبانگ بعدی ( و پس از آن بسوی وقع مهبانگ های بعدی و بعدی ) تا رسیدن یا بازگشتن روی یک مسیر دایره ای شکل به حالت آفرینش اولیه همین دنیا در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین. در عوض محتوای کیهان یا جهان از ذرات چهار بعدی زمانمکان نسبی و ذرات چهار بعدی بیزمانی بیمکانی نسبی بر روی هم با ماهیت های معکوس و کمیت های مساوی در ابعاد پلانک آفریده شده و نه از عدم یا نیستی از دیدگاه دینی و نه از هیولی اولی از دیدگاه فلسفی که معلوم نیست چیست غیر از یک مفهوم تاریک و تهی یا خالی از محتوا و معنا و نه از تار ها یا ریسمان های نوسانگر انرژی از دیدگاه بعضی خیالپردازان شبه علمی. خدای حقیقی و واقعی یعنی خدا از دیدگاه علمی ( و نه از دیدگاه دین و فلسفه و عرفان ) هیچ چیز دیگری نمی باشد غیر از محیط و محتوای مجموعه باز و بیشمار گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی و موازی و در محتوای هرکدام از آنها دارای هفت سیما یا چهره و یا جمال و جلال کلی می باشد بصورت هفت سامان یا نظام کلی کوانتمی در قالب هفت عالم یا دنیا به شکل آسمان ها و زمین های هفتگانه و هرآنچه که بین آنهاست که هرکدام به یک سهم مساوی با هم و در طول هم و پشت سر همدیگر از حق به ظهور رسیدن و پیدایش و کثرت و تجربه و سپری نمودن زندگی های کلی و جزئیاتی دنیوی خاص و ویژه خویش برخوردار می باشند و آنهم از طریق گردش وقوع مه بانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض در چهارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن و آنهم هرکدام در طول این سفر دایره وار دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین متوالی یعنی بین مبدء و معاد حقیقی و واقعی ( یعنی مبدا و معاد از دیدگاه علمی و نه دینی ) نه فقط یک یا صد و یا هزار و یکبار بلکه هرکدام دقیقا به تعداد یک هفتم کلیه حلقه های زنجیره دایره وار علت و معلول. طول زمانی این سفر دایره وار در ادوار فراوان ( به تعداد حلقه های زنجیره دایره وار علت و معلول و یا به تعداد کلیه مدارات، مراتب یا درجات فراوان تکاملی بین دو حد دنیوی؛ یکی نهایت نقصان و امکان اخس و دیگری نهایت کمال و امکان اشرف دنیوی ) همیشه مساوی خواهد بود با معکوس زمان پلانک در علم فیزیک یعنی ۱۰ بتوان ۴۳ ثانیه. تبدیل این زمان به سال شمسی ( یا قمری ) به کمک یک ماشین حساب مناسب به عهده خوانندگان گرامی. در پایان تکرار دو بیت شعر از یکی از رباعیات خیام:
...
[مشاهده متن کامل]

این دوری که در آن آمدن و رفتن ماست/ بدایت و نهایت اش از دیدها ناپیداست/ . . .
این ابیات شعرگویی محض نمی باشند بلکه اشاره علمی - فلسفی به این حقیقت داشته و دارند که در معارف وحیانی و حدیثی و روائی دینی ( ادیان ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت و اسلام ) هیچ تصویر روشنی از مبداء و معاد در دست نمی باشد غیر از انبوه وسیعی از ابهامات و اوهامات و خرافات انباشته شده بر رویهم طوریکه حقیقت و نور آن زیر این بار های سنگین و ظلمانی غرق و ناپدید گشته. دو داستان مبدئی و بنیادی ادیان ابراهیمی؛ یکی آفرینش شش روزه جهان و دیگری خلق بابا آدم و ننه حوا از دیدگاه فردی من، دو افسانه خیالی اوهامی بیش نمی باشند و محتوای آنها از طرف خدای حقیقی و واقعی و به امر و خواست وی در قالب وحی به گوش سر و دل سرایندگان ابلاغ نگردیده است و داستان های متناقض این سه دین در مورد آخرت هم درست بهمان ترتیب. در این زمینه یک نکته مهم تر از کلیه نکات اینکه وعده های بهشت و جهنم از طرف خدا و به امر و خواست وی به انسان داده نشده اند بلکه از طرف بنیانگذاران آئین ها و ادیان و مخترعین یوغ های سنگین و سبک شرایع آئینی و دینی به عنوان دو ضمانت نامه سفت و سخت اجرائی در دفاع جانبازانه از آئین و دین و حفظ یوغ شریعت بر دوش پیروان با هدف زنده نگاه داشتن نام و نشان و اثر خویش در ذهن و زبان و خط و خاطره انسان بخصوص پیروان و در حافظه تاریخ. آئین یکتا پرستی هم از طرف خدا و به امر و خواست وی و از آسمان نازل نشده و بر هستی و وجود انسان تحمیل نگردیده بلکه بر خاسته از دل و زمینه های فرهنگی دوران حاکمیت آیین های بت پرستی و لذا هیچ تهفه بدرد بخوری به حال انسان نبوده و هیچ چیز دیگری نمی باشد غیر از فرزند راستین و وارث برحق و ادامه دهنده راه و کمال نهائی جمیع آئین های بت پرستی. خدای حقیقی و واقعی در طول تاریخ پیدایش انسان روی کره زمین تاکنون، هیچ انسان هایی را در بین اقوام یهود و عرب و عجم و هیچ قوم دیگری تحت عناوین سوشیان، ناجی، نبی، پسر، رسول و ولی و هیچ عنوان دیگری برای تربیت و هدایت بشر بسوی روشنایی و معنویت های حقیقی انتخاب و اعزام و ارسال ننموده و در گوش سر هیچ انسانی یک جمله یا جملاتی را تحت عنوان آیه و آیات نجوا و زمزمه نکرده چه بطور مستقیم و بدون واسطه و چه غیر مستقیم یا باواسطه.

بپرس