خمر خوردن. [ خ َخوَرْ / خُرْ دَ ] ( مص مرکب ) خمر نوشیدن. ( یادداشت بخط مؤلف ) : و اگر به خرابات رود از برای نماز کردن منسوب شود به خمر خوردن. ( گلستان سعدی ).بعمر خویش ندیدم من این چنین علوی که خمر میخورد و کعبتین می بازد.سعدی ( مجالس ).