خمخانه وحدت

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] خم‎خانه وحدت، مجموعه‎ای از اشعار شیخ علاءالدوله سمنانی، عارف بزرگ قرن هفتم و هشتم هجری است که به‎انضام شرح احوال و آثار و افکار و مکاتبات او، با اهتمام عبدالرفیع حقیقت (رفیع)، گردآوری، تصحیح، چاپ و عرضه شده است.
کتاب، مشتمل است بر: یک مقدمه از مصحح به تاریخ مهر 1385، اشعار و سخنانی پراکنده در موضوعات مختلف (از علاءالدوله، مصحح و خواجوی کرمانی)، مقدمه دیگری از مصحح به تاریخ اردیبهشت 1362 و عناوین و موضوعات مختلف و متنوع در رابطه با علاءالدوله.
در واقع، مطالب اصلی این مجموعه در دو بخش تنظیم شده؛ بخش اول، حاوی عناوین و موضوعات مختلف و متنوع در رابطه با علاءالدوله است و بخش دوم، مشتمل بر اشعار فارسی و عربی از کلیات دیوان وی.
در دو مقدمه مصحح، به شرح درخواست چاپ و انتشار کتاب از سوی خوانندگان کتب عرفانی و نیز به معرفی کتاب و چگونگی تصحیح آن، اشاره شده است.
برخی از مطالب بخش اول این مجموعه عبارت است از: الف)- تحقیقی پیرامون نهضت تصوف در دوره ایلخانان: به اعتقاد نویسنده، تصوف ایرانى، واکنشى بود بر ضد فساد و اوضاع اجتماعى و اخلاقى و افتخار و مباهات اجدادى و دینى قوم غالب تازى که فرمانرواى سیاسى کشور ایران شده بودند و از سوى دیگر کوششى بود براى طهارت باطن بدون دادن امتیاز به گروهى، آن‏چنان‎که بتوان بدون هیچ‎گونه رابطه و حائلى به حق و حقیقت واصل شد. سیر این رگه طلائى تفکر والاى ایرانى در اثر حاضر، تا پایان قرن نهم هجرى مورد بحث و تحقیق قرار گرفته است و فعالیت‎هاى فکرى ایرانیان از دو جنبه منفى (دست شستن از امور دنیوى و زهد و فنا) و مثبت و فعالانه (آگاهى و انعکاس دادن نارضائى عمومى مردم از حرص و ثروت و زندگى کاهلانه و پرتجمل و مشحون از ظلم و گناه بزرگان فئودال و امیران و فرمانروایان) در مقابله با فکر زمخت قوم غالب تازى همراه با اندیشه گسترده و آزادمنشانه آریایى بیان گردیده است. در این دوره (یعنى دوره استیلاى مغولان بر ایران) لبه تیز این مبارزه فکرى و سیاسى متوجه قوم غالب دیگر، یعنى چنگیزیان و سپس تیموریان و دیگر گروه‎هاى باقى‏مانده از دوران قبل، یعنى فرمانروایان و حکام منفعت‏طلب و متعصب محلى ایران است.
ب)- در فاصله قرن‎هاى پنجم تا نهم هجرى، نفوذ تصوف بیش‏ازپیش در ایران استوار گردید. ویرانى کشور و فقر و فلاکت عامه مردم پیش از هجوم سلجوقیان در قرن پنجم هجرى و غزان در قرن ششم و مغولان در قرن هفتم و لشکریان تیمور در قرن هشتم و نهم هجرى به رواج نظر بدبینانه تصوف «منفى» نسبت به زندگى جسمانى و جهانى کمک کرد و تبلیغات به سود دست شستن و دورى از امور دنیوى و فعالیت اجتماعى و فقر اختیارى و غیره تا اندازه‏اى مؤثر واقع شد. در این دوره‏ها خانقاه‎هاى پراکنده درویشان و صوفیان به شکل سلسله‏هاى بزرگ اخوت درآمدند که هریک پیرو طریقتى از صوفیگرى بوده و اولیائى و مؤسسانى داشتند که سلسله یا طریقه به نام ایشان خوانده مى‏شد و ایشان نیز به‎نوبه خود جانشینان یا شیوخى داشتند. هریک از این سلسله‏ها یا طریقه‏ها انتشار وسیع یافته بودند. در این دوران بر اثر ایجاد شعبه‏هاى مختلف، تصوف، مسلکى به‎طور کامل و یکدست و واحد نبود و جریان‎هاى گوناگون تصوف و عرفان ایرانى، چه آنهایى که تابع مذهب رسمى (تسنن) بودند و چه آنهایى که مخالف آن بودند، در یک امر با هم پیوستگى و وجه مشترک داشتند که هر فردى مى‏تواند از طریق تزکیه نفس و رهایى از هوس‎هاى جسمانى و ترک علائق دنیوى و پرهیزکارى و سیر و سلوک، به راهنمایى پیرى بى‏واسطه، به حقیقت تام واصل گردد و خود مستقیم با خداوند تماس پیدا کند و در مرحله عالى که «حقیقت» نامیده شده است، به خداوند بپیوندد و متصل گردد. شرط لازم این پیوستگى این بود که شخص به اختیار از دنیا و «من» خویش دست بکشد و به مرحله ایثار رسیده، خود را «فنا» سازد تا در ذرات حق مستحیل گردد. اما متأسفانه با گذشت زمان بیشتر طریقه‏هاى تصوف در ایران روزبه‎روز به‎سوى انحطاط و فساد رفتند و در نتیجه به‎صورت معجزه‏نمایی‎هاى عامیانه درآمدند و به پرستش عده کثیرى شیخ زنده و مرده که به «درک حق» نائل آمده بودند پرداختند و به زیارت مراقد و آثار ایشان سرگرم شدند‏.

پیشنهاد کاربران

بپرس