خمبره. [ خ ُ ب َ رَ / رِ ] ( اِ ) خم کوچک. خمچه. ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). خنبره. ( یادداشت بخط مؤلف ) : و در خمبره کنند [ گل و شکر مالیده را گاه ساختن گل شکر] و سر آن به کرباس ببندند. ( ذخیره خوارزمشاهی ).