خم گردیدن

لغت نامه دهخدا

خم گردیدن. [ خ َ گ َ دی دَ ] ( مص مرکب ) خم شدن. دولا شدن. دوتا شدن :
سم یکران سلطان را درین میدان کسی بیند
که پیشانی کند چون میخ و همچون نعل خم گردد.
سعدی.

فرهنگ فارسی

خم شدن دولا شدن

پیشنهاد کاربران

بپرس