خم گردیدن. [ خ َ گ َ دی دَ ] ( مص مرکب ) خم شدن. دولا شدن. دوتا شدن : سم یکران سلطان را درین میدان کسی بیندکه پیشانی کند چون میخ و همچون نعل خم گردد.سعدی.