خم و چم

لغت نامه دهخدا

خم و چم. [ خ َ م ُ چ َ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) نازو ادا که از معشوق هنگام خرام بر روی کار آید. ( غیاث اللغات ). || حرکات دلبرانه را هم گفته اند. ( لغت نامه شوشتر نسخه خطی ). || کنایه از فروتنی و تواضع است. ( لغت نامه شوشتر نسخه خطی ).

فرهنگ فارسی

ناز و ادا که از معشوق هنگام خرام بر روی کار آید .

پیشنهاد کاربران

" خم و چم پذیر ":انعطاف پذیر.
" خم و چم ": انعطاف.
چم وخم. . . . .
چم در بعضی زبانها و گویشهای محلی ایرانی ( تاتی - تالشی و کردی و . . . ) به معنی چشم است و در کنار خم که یادآور خم ابرو میباشد ، احتمالا کنایه از چشم و ابروی یار و معشوق میباشد، که گویی یادآور شناخت عاشق از معشوق میباشد. و در این زمان کنونی، کاربرد اصلی و قدیمی خود را از دست داده است .
چم در بعضی گویشهای ایرانی و محلی ( تالشی _ تاتی و کردی و . . . ) به معنی چشم است . پس خم و چم که میتواند از خم ابرو و چم چشم معنی شود ، بهتر میتواند بیان کننده ی زیبایی معشوق یا شاید ( با تغییر موارداستفاده
...
[مشاهده متن کامل]
در زمان کنونی ) تعابیر مورد استفاده کنونی باشد . بنظرم در قدیم خم و چم کنایه از ابرو و چشم یار بوده .

کوک ِ کار ؛ شیوه ٔ آن. لم آن. سر آن. قسمت فنی آن : کوک کار را دانستن یا ندانستن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) .