خم نشین

لغت نامه دهخدا

خم نشین. [ خ ُ ن ِ ] ( نف مرکب ) نشیننده در خم. قرارگیرنده در خم. || ( اِخ ) لقبی است که به دیوجانس کلبی داده شده چه خانه او در خمی چوبین شکسته بود لکن حافظ و بعضی از شعرای دیگر این لقب را به افلاطون داده اند. ( یادداشت بخط مؤلف ):
جز فلاطون خم نشین شراب
سر حکمت بما که گوید باز.
حافظ.

پیشنهاد کاربران

دیوجانس یا دیوژن ، فیلسوف یونانی ، در خمره ای چوبین مسکن داشت و در نهایت قناعت زندگی می کرد . و فضیلت را به ساده زیستی می دانست. در ادبیات فارسی این صفت خم نشینی را به افلاطون و گاهی بقراط نسبت داده اند.
اهل می و شراب - آدم درستی نیست به عنوان مثال:
از ره تقلید گر حاصل شود کسب مال هر که گردد خم نشین باید که افلاطون شود

بپرس