خلیس
لغت نامه دهخدا
خلیس. [ خ َ] ( ص ، اِ ) بهم آمیخته. دو چیز درهم آمیخته و مختلط همچون مروارید و لعل. رجوع به خلیش شود. || میوه تر و خشک. || چوب تر و خشک. || ماش. برنج و امثال آن. || ریش دوموی. ( از برهان قاطع ) ( از ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ).
پیشنهاد کاربران
خُ. بیشتر همراه با تر می آید. تر خلیس: خیلی تر. خیس شدن به گویش کازرونی ( ع. ش )