در چارسوی کون و مکان وحشت است خیز
خلوتسرای انس جز از لامکان مجوی.
خاقانی.
در سور سر رسیده و دیده بچشم سرخلوتسرای قدمت بی چون و بی چرا.
خاقانی.
دیده ام خلوتسرای دوست در مهمان سراش تن طفیل و شاهددل میهمان آورده ام.
خاقانی.
ای که خلوتسرای قدر تو راچرخ چون حلقه از برون در است.
ظهیرالدین فاریابی.
وآنگه او را بمحرمی بسپردتا بخلوتسرای دختربرد.
نظامی.
حریفان خلوتسرای الست به یک جرعه تا نغمه صور مست.
سعدی.
بحاجب در خلوتسرای خاص بگوفلان ز گوشه نشینان خاک درگه ماست.
حافظ.
خلوت سرای اوست چون گرمابه زنان پر قال و قیل و ولوله و پرصدا شده.
امیدی.
رجوع به خلوتخانه شود. || نهانخانه. مبال. ( یادداشت بخط مؤلف ).