خلنگ

/xalang/

مترادف خلنگ: تیغ، خار، مغیلان، علف زار، خلنج زار، ابلق، دورنگ

معنی انگلیسی:
heath, brier, broom, heather, brindle, brindled, heath(er)

لغت نامه دهخدا

خلنگ. [ خ َ ل َ ] ( ص ) دورنگ. ابلق. ( ناظم الاطباء ) ( از برهان ) ( آنندراج ). خلنج :
کآسمان آسمانه ای است خلنگ.
فرخی.
تا برآید لخت لخت از کوه میغ میغگون
آسمان آس رنگ از رنگ او گردد خلنگ.
منوچهری.
|| ( اِ ) نوعی فیروزه است. خلنج. ( از نخبةالدهر دمشقی ). || درختی است که صمغ آن کهرباست. خلنج. ( یادداشت بخط مؤلف ). || خس و خار. خار و خس. ( از یادداشت بخط مؤلف ). || بزبان مردمان مازندران چوبی که کودکان بر آن سوار شوند. کعابه. ( یادداشت مؤلف ). || ( اِمص ) گرفتگی اعضاء را گویند. ( از آنندراج ). خلنج.

فرهنگ فارسی

( اسم ) گیاهی است از تیر. خلنگها که بصورت درحتچه یا علفی است و قریب ۴٠٠ گونه از آن شناخته شده و اکثر در آفریقا و نواحی گرم و معتدل میروید علف جاروب خلنج .یا خلنگها. تیر. بزرگی از گیاهان دو لپ. پیوسته جام که اکثر شامل گیاهانی است بصورت درختچه یا درخت و گاهی هم علفی هستند و اغلب مختص نواحی گرم اند . برگهای انواع مختلف این تیره غالبا ساده و بدون گوشواره و گلهایشان نر و ماده و دارای قطعات ۴ یا ۵ تایی است . کاس. گل در بعضی گونه های برنگ جام و در برخی نیز کاسبرگها جدا از هم هستند . میو. این گیاهان حقه یا شفت است و برخی از انواع آن سمی است .

فرهنگ معین

(خَ لَ ) (ص . ) دو رنگ ، ابلق .
( ~. ) (اِ. ) گیاهی است که نوعی از آن به صورت درخت یا درختچه می باشد که از چوب آن کاسه و قدح می سازند و نوعی از آن علفی می باشد به رنگ های سرخ ، زرد و سفید.
(خِ لِ ) (اِ. ) = خلنج : گرفتن اعضا و کندن به ناخن .

فرهنگ عمید

۱. (زیست شناسی ) گیاهی درختچه ای با گل های سرخ، زرد، یا سفید که بیشتر در نواحی گرم می روید.
۲. (صفت ) [قدیمی] دو رنگ و ابلق، به ویژه سیاه وسفید: تا برآید لخت لخت از کوه میغ ماغگون / آسمان آبگون از رنگ او گردد خلنگ (منوچهری: ۶۳ ).

فرهنگستان زبان و ادب

{heather, ling} [مهندسی منابع طبیعی- محیط زیست و جنگل] درختچه ای کوتاه با برگ های همیشه سبز و گل های صورتی خوشه ای

گویش مازنی

/Khalang/ به پشت گرفتن – به کول گرفتن - چوبی چنگک دار جهت آویزان کردن علوفه و چوخا که از سقف آویزند و مصارف گوناگون دارد ۳پشت – کول – روی دوش & چنگک چوبی برای چیدن انار و کشیدن شاخه به طرف پایین & قلابی که با آن آب از چاه کشند

دانشنامه عمومی

خلنگ (سرده). خلنگ ( نام علمی: Erica ) سردهای است که شامل ۸۶۰ گونه از گیاهان گلدار از خانوادهٔ خلنگیان می باشد.
عکس خلنگ (سرده)عکس خلنگ (سرده)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

خَلَنْگ (heath)
خَلَنْگ
در گیاه شناسی، گروهی از درختچههای چوبی و غالباً همیشه سبز جنس های Erica و Calluna، از تیرۀ ورسکیان. بیشتر آن ها گل های آویزان زنگوله ای دارند. خلنگ ها بومی اروپا، افریقا، و امریکای شمالی اند. جنس Erica در جهان حدود ۵۰۰ گونه دارد که در جنوب افریقا، مناطق مدیترانه ای، و مرکز و شمال اروپا فراوان اند. در سال های اخیر، گونه های چندی از آن به ایران وارد و به صورت تزئینی کاشته شده است (← اریکا). گونۀ Frankenia hirsuta متعلق به خانوادۀ Frankeniaceae را خلنگ دریایی می نامند.

مترادف ها

heather (اسم)
خلنگ زار، خلنگ، ورسک، علف جاروب

erica (اسم)
جاروب، خلنگ، بته ابو حدار

piebald (صفت)
دورنگ، ناجور، رنگارنگ، خلنگ، ابلق، پیسه

فارسی به عربی

خلنج

پیشنهاد کاربران

دراستان فارس �خلنگ� به مرغ جوان که هنوز به رشد کامل نرسیده می گویند.
بوتۀ خاردار
خلنگ در استان فارس به مرغ و خروس جوان گویند
خلنگ، علف جاروب، یا کالونا ( نام علمی: Calluna vulgaris ) مترادف ( نام علمی: Erica vulgaris ) , گیاه زینتی همیشه سبز و کم رشد است که حالت بوته ای داشته و دارای برگ های کوچک و موداری می باشد که بر روی ساقه های باریک و چوبی شده یا خشبی قرار دارد.
منبع:https://fa. wikipedia. org/wiki/علف_جاروب
خلنگ یا سرده نام یک گیاه معجزه اسا هست که برا دفع سم معده خوب است
واگرباعسل مخلوط شود برای زخم هم عالی هست
دورنگ
درختی با چوب سخت
خَلَنگ -
خَل: خَلیدن - خار، سوزن، تیغ
انگ: پسوند دارندگی اوستایی!
معنی: تیغ، خار، سوزن، خاشاک، خاربُن، گیاه خاردار،
نام گیاهی است به نام علفِ جارو، گیاهی که با آن جارو می سازند - دو رنگ، اَبلَق، سیاه سفید
...
[مشاهده متن کامل]

که با خَدَنگ: خَد: واژه اوستایی - زخم زدن، آزردن، خَستَن -
درختی است بسیار سخت که از چوب آن تیر و نیزه و زین و. . . سازند.
وهمچنین با مَلَنگ: مَست، خُمار - بی خود، بی هوش. هم نویسه است!

منابع• https://abadis.ir/fatofa/انگ/

بپرس