خلقاء. [ خ َ ] ( ع ص ) مؤنث اخلق. رجوع به اَخلَق در این لغت نامه شود. || سم بی شکاف. || زن رتقاء؛ یعنی زن بسته فرج. || صخره بی شکاف. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ). - صخرة خل-قاء؛ سنگ ام-لس. ( منتهی الارب ). || ( اِ ) شکستگی. || پهلوی شتر و جز آن . ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ). یقال : ضربت علی خلقاء جنبه.