خلفناه

لغت نامه دهخدا

( خلفناة ) خلفناة. [ خ ِ ف َ ] ( ع ص ، اِ ) بسیارخلاف. مذکر و مؤنث و واحد و جمع در وی یکسانست. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ). منه : فی خلقه خلفناة؛ یعنی در خلق او خلاف است. رجوع به خلفنة شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس