خلعی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- طلاق خلعی ؛ طلاقی که از طریق خلع حاصل میشود. رجوع به خلع در این لغت نامه شود.
خلعی. ( اِخ ) علی بن حسن بن حسین بن محمد قاضی. رجوع به علی بن حسن بن حسین بن محمد قاضی در این لغت نامه شود.
خلعی. ( اِخ ) محمد افندی کامل الخلعی. او راست : 1- الموسیقی الشرقی که با مساعدت ادریس بک راغب تألیف کرده. 2- نیل الامانی فی ضروب الاغانی. ( از معجم المطبوعات ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید