خلبای

لغت نامه دهخدا

خلبای. [ خ َ ] ( اِ ) انزروت. بارزد. ( ناظم الاطباء ). بلغت یونانی بارزد راگویند و آن صمغی است مانند مصطکی و آنرا بیرزد هم گویند گرم و خشک است و بچه مرده را از شکم بیندازد وبعربی قنه خوانند. ( از برهان قاطع ) ( از آنندراج ).

پیشنهاد کاربران

بپرس