ندانم یک تن از جمع خلایق
که در دل تخم مهر تو نکشته.
بوالمثل ( از صحاح الفرس ).
درآ ای حجت زیبا سخن گوی که بردی از خلایق در سخن گوی.
ناصرخسرو.
و خلایقی را تربیت کرد تا چون سولاخ شود آن زنبیل رود. ( فارسنامه ابن بلخی ص 138 ). اما خداوند را معلوم نیست کی این مرد طالب ملک است و خلایق تبع خویش کرد. ( فارسنامه ابن بلخی ص 87 ).توانگر خلایق آنست که در بند شره و حرص نباشد. ( کلیله و دمنه ). تا خلایق روی زمین آلوده و مرفه پشت بدیوار امن و فراغ آوردند. ( کلیله و دمنه ). بشناختم که آدمی ، شریفتر خلایق و عزیزتر موجودات است. ( کلیله و دمنه ). خلایق بنده حاجات خویشند. ( اسرارالتوحید ).
النبی النبی آرند خلایق بر زبان.
خاقانی.
خلایق را چو نیکو خواه گرددبه اجماع خلایق شاه گردد.
نظامی.
خلایق که زر در زمین می نهندبر اوقفل و بند آهنین می نهند.
نظامی.
در باغ رو ای سرو خرامان که خلایق گویند مگر باغ بهشتست و تو حوری.
سعدی ( خواتیم ).
چو سال بد از وی خلایق نفور.سعدی ( بوستان ).
حسن ظن خلایق در حقم بر کمالست. ( گلستان ).خزائن تهی کرد و پر کرد جیش
چنان کز خلایق بهنگام عیش.
سعدی.
- امثال :خلایق هرچه لایق ، نظیر: به هر کس آنچه لایق بود، دادند.