خلاف پیدا کردن. [ خ ِ / خ َ پ ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) مخالفت آغاز کردن. دشمنی کردن : احمدبن عبداﷲ الخجستانی خلاف پیدا کرده و نشابور حصار گرفت. ( تاریخ سیستان ). سپاه بر او جمع شد و خلاف سکزی پیدا کرد. ( تاریخ سیستان ).