خلاف بلخی. [ خ ِ / خ َ ف ِ ب َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بیدمشک. بهرامج ، رَنَف. بهرامه. بهرامج البر. ( یادداشت بخط مؤلف ) : بفارسی بید مشک گویند و در شام شاه بید، گلش قبل از برگ بهم میرسد بقدر بلوطی و ملون بزردی و اندکی سرخی و سیاهی و سفیدی و بسیار خوشبو و جالینوس سرد و تر دانسته و جمعی دیگر در اول گرم و مایل بخشکی بیان نموده اند. محلل و ملطف و مفتح سده خفیفه دماغی ، مقوی دل ، دماغ و مسکن صداع که از بخار و مواد حاره باشد و ملین طبع و عرق او در جمیع افعال قوی تر از عرق بید و گلاب و ملین طبع و مقوی دل و معین باه و مقوی احشاست و چوب و برگ او در خواص و مصلح و قدرت شربت مثل بید است و روغن بیدمشک و شکوفه بید سرد و مخفف و مسکن دردسر حار ومانع صعود بخارات و خوردن او مانع غلیان خون بسیار گرم و بدلش روغن گل و طریق عمل او مثل روغن بنفشه است و چون با مغز بادام بطریق بنفشه و بادام گیرند الطف است بدل عرق او عرق نیلوفر. ( تحفه حکیم مؤمن ).