خلابت

لغت نامه دهخدا

خلابت. [ خ ِ ب َ ] ( ع مص ) خلابة. فریفتن بزبان. ( یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به خلابة در این لغت نامه شود.

خلابة. [ خ ِ ب َ ] ( ع مص ) فریفتن بزبان. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ) ( از اقرب الموارد ). مصدر دیگر آن «خلب » و «خلاب » است. رجوع به خلابت شود. || فریفتن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( المصادر زوزنی ). رجوع به خلابت شود.

خلابة. [ خ ِ ب َ ] ( ع اِ ) انبری که بدان جنین را می گیرند و بفرانسه فرسپس می گویند. || فریب. ( ناظم الاطباء ). خدعه. نیرنگ. حقه. ( یادداشت بخط مؤلف ).

خلابة. [ خ َل ْ لا ب َ ] ( ع ص ) زن فریبنده و مکاره و دروغگو. مؤنث خلاب.( از منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ).

پیشنهاد کاربران

بپرس