دیکشنری
مترجم
بپرس
خل موس
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
خلموس. [ خ ُ ] ( ع اِ ) واحد خلامیس. منه قولهم : رعیت خلموساً. رجوع به خلامیس شود.
گویش مازنی
/Khale moos/ شیرین عسل
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها