خل عنصل. [ خ َل ْ ل ِ ع ُ ص ُ / ص َ ] ( ترکیب اضافی ،اِ مرکب ) بپارسی سرکه عنصل گویند چون دو درم از اوبر نهار بیاشامند، بخرم و ضیق النفس و عرق النساء را نفع دهد و آواز را صاف گرداند و درد معده را دفع کندو مصروع را سودمند آید و چون در گوش چکانند گرانی گوش را ببرد و سرکه عنصل چنین سازد که صد مثقال پیازعنصل مشوی را در هشتصد مثقال سرکه انگوری گذاشته دو هفته در آفتاب گرم نهند. ( از تحفه حکیم مؤمن ).
فرهنگ فارسی
بپارسی سرکه عنصل گویند چون دو درم ازو بر نهار بیاشامند بخرم و ضیق النفس و عرق النسائ را نفع دهد و آواز را صاف گرداند و درد معده را دفع کند .