خفیه نویس


مترادف خفیه نویس: مامور مخفی، گزارش نویس، جاسوس

معنی انگلیسی:
writer of secret news, informer

لغت نامه دهخدا

خفیه نویس. [خ ُ ی َ / ی ِ ن ِ ] ( نف مرکب ) آنکه وقایع را غیر آشکارو پنهانی می نویسد و بنزد رئیس می برد. آنکه وقایع رابدون آنکه کسی مطلع شود کما هو حقه می نویسد و به نزد حاکم می برد. ( یادداشت بخط مؤلف ). || پلیس مخفی بزمان ناصرالدین شاه. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ فارسی

آنکه وقایع را غیر آشکار و پنهانی می نویسد و بنزد رئیس می برد آنکه وقایع را بدون آنکه کسی مطلع شود کماهو حقه می نویسد و به نزد حاکم می برد .

فرهنگ عمید

در دورۀ قاجار، نویسندۀ نامه های محرمانه.

پیشنهاد کاربران

بپرس