خفیه

/xafiyye/

مترادف خفیه: پنهانی، خفا، خلوت، سری، پنهانی، مخفی، نهانی

متضاد خفیه: جلوت

معنی انگلیسی:
confidential, clandestine, concealment

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) پنهان شدن نهفته ماندن . ۲ - ( اسم ) پوشیدگی نهانی. یا به خفیه در خفیه . در نهان پنهانی . یا پلیس خفیه . کار آگاه پلیس مخفی .
چاه جمع خفایا خفیات یا بیشه انبوه

فرهنگ معین

(خُ یِ ) [ ع . خفیة ] ۱ - (مص ل . ) پنهان شدن . ۲ - (اِمص . ) پوشیدگی .

فرهنگ عمید

= خفی
۱. پنهان، نهفته.
۲. (قید ) با پوشیدگی، پنهانی.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی خُفْیَةً: پنهانی
ریشه کلمه:
خفی (۳۴ بار)

«خفیة» به معنای دعای پنهانی است.

مترادف ها

secrecy (اسم)
خفا، راز، اختفا، پوشیدگی، محرمانه بودن، پنهان کاری، رازداری، سری بودن، نهانکاری، راز پوشی، خفیه

فارسی به عربی

خلسة

پیشنهاد کاربران

بپرس