خفدان
لغت نامه دهخدا
خفدان. [ خ َ ] ( اِ ) خفتان. جبه و سلاح در روز جنگ. ( ناظم الاطباء ). رجوع به خفتان در این لغت نامه شود.
خفدان. [ خ َ ف َ ] ( اِخ ) نام موضعی است. ( منتهی الارب ).
فرهنگ فارسی
نام موضعی است
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید