خفتو.[ خ ُ ] ( اِ ) کابوس. خفتک. ( ناظم الاطباء ). و آن سنگینیی است که در خواب بر مردم افتد. عبدالجنه. ( برهان قاطع ). نیدلان. جاثوم. ضاغوت. سُکاجَه. ( ملخص اللغات حسن خطیب ) دِئثان. دَیَثانی. ( یادداشت بخط مؤلف ).
فرهنگ فارسی
کابوس خفتک و آن سنگینی است که در خواب بر مردم افتد .