خفته پشت. [ خ ُ ت َ / ت ِ پ ُ ] ( ص مرکب ) پشت دوتا. قوزی. قوزو. گوژپشت. خمیده پشت : حکیم نوزده چون پیر خفته پشت شوددرآنگهی که از پس خود کنده جوان بیند.سوزنی.خفته پشتش نعوذباﷲ قوزچون کمانی که درکشند بتوز.نظامی.