خفتار
لغت نامه دهخدا
خفتار. [ خ ُ ] ( اِمص ) خواب. نوم. ( یادداشت بخط مؤلف ).
- خرم خفتار ؛ خوش خواب. خوش بخواب : آنگاه بهرام گور خفتن می خواست و سماربن خوش اجازه بازگشتن میخواست داد، می گفت : خرم خفتارا.( از کتاب التاج منسوب به جاحظ ص 118 ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید