خفانیدن

لغت نامه دهخدا

خفانیدن. [ خ َ دَ ] ( مص ) تیز کردن سوزن. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

تیز کردن سوزن

پیشنهاد کاربران

درود؛ واژه ی خفانیدن در برخی متون کلاسیک به معنای ( خفه کردن ) آمده است : " . . . یک روز اورا نشانده بود و سرش را شانه میکرد ، درین سخن بود که بیامدند و کودک را از وی جدا کردند و خفانیدند " ( اشاره به
...
[مشاهده متن کامل]
جدا کردن نواده ی تَرکان خاتون از او توسط مغولان ) سیرت جلال الدین منکبرنی ، نوشته ی شهاب الدین محمدخُرَندزی زَیدَری نَسَوی، ترجمه ی فارسی از اصل عربی توسط مترجمی مجهول از قرن هفتم ه. ق به تصحیح مجتبا مینوی

بپرس