خطرگه

لغت نامه دهخدا

خطرگه. [ خ َ طَ گ َه ْ] ( اِ مرکب ) خطرگاه. جای آفت. جای خطر :
این رایت نگون سرورخش بریده دم
بر غافلان هفت خطرگه برآورید.
خاقانی.
به که در پای مرغ پیچم دست
زین خطرگه بدین توانم رست.
نظامی.

پیشنهاد کاربران

بپرس