خطرگاه. [ خ َ طَ ] ( اِ مرکب ) جای خطر. جای آفت. آفتگاه : سر برون زد ز عرش نورانی در خطرگاه سر سبحانی.نظامی.چون قدر مایه راه بنوشتندوز خطرگاه کوه بگذشتند.نظامی.کنون در خطرگاه جان آمدیم ز باران سوی ناودان آمدیم.نظامی.