خطرفه

لغت نامه دهخدا

( خطرفة ) خطرفة. [ خ َ رَ ف َ ] ( ع مص ) بشتاب رفتن و گام فراخ نهادن و یا دو گام را یک گردانیدن به تیزروی. || زدن شمشیر. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ) ( از ناظم الاطباء ). منه : خطرف فلانا بالسیف ؛ زد فلان را بشمشیر. ( منتهی الارب ). || مسترخی گردیدن پوست زن. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ). منه : خطرف جلد المراءة. ( منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران

بپرس