خطبه گردانیدن

لغت نامه دهخدا

خطبه گردانیدن. [ خ ُ ب َ / ب ِ گ َ دَ ] ( مص مرکب ) از خطبه ای نام امیری انداختن و نام دیگری بجای آن گذاردن : پیغام داد بزبان رسولی وی مقدمه طغرل و داود و بیغوست اگر جنگ خواهید کرد بازگردد و آگاه کند و اگر نخواهید کرد تا در شهر درآید و خطبه بگرداند که لشکر بزرگ بر اثروی است. ( تاریخ بیهقی ). صاحب غازی در نشابور شعار ما آشکار کرده بود و خطبه بگردانیده و رعایا و اعیان آن نواحی در هوای ما مطیع وی گشته. ( تاریخ بیهقی ).

فرهنگ فارسی

از خطبه ای نام امیری انداختن و نام دیگری بجای آن گذاردن .

پیشنهاد کاربران

بپرس