خطای دید مولر لایر که تنها از چند پیکان ساده تشکیل شده است، به خوبی محدودیت قدرت قضاوت ادراک دیداری ما را نمایش می دهد. در تصویر سمت چپ اکثر افراد در مقایسه طول پاره خط محور پیکان های مجموعه بالایی، دچار خطا شده؛ و طول محوری که در دو طرف آن، نوک پیکان رو به داخل است را بلندتر ارزیابی می کنند. حال آن که طول هر سه محور یکی است و رنگ آمیزی قرمز در مجموعه پایین تصویر، این برابری را نشان می دهد. همچنین وقتی از افراد خواسته می شود که علامتی، در وسط محور هر یک از پیکان ها بگذارند، زمانی که نوک پیکان در یک سر پاره خط رو به داخل و در سر دیگر رو به خارج است؛ اکثر افراد دچار اشتباه شده و علامت را نزدیکتر به دم پیکان، یعنی نوکی که رو به داخل است، قرار می دهند.
این نمونه از خطای دید در سال ۱۸۸۹م، توسط فرانتس کارل مولر لایر، پزشک آلمانی، ابتکار و توضیح داده شده است و به همین دلیل به نام او شناخته می شود. دلیل قاطعی برای بیان علت بروز این خطا ارائه نشده است. یک علت احتمالی، طول کلی محور با احتساب نوک و دم آن است. وقتی هر دو نوک، رو به داخل باشند یا به عبارت دیگر، پاره خط در میان دو دم باشد، طبیعتاً طول کل پیکان، بیشتر است و این واقعیت می تواند قضاوت ما را به نیت گریز از پیش داوری و خطا فریب دهد؛ و ما در عمل، طول پاره خط را بیشتر درک کرده، اما گاه بنا بر آگاهی قبلی از نکته مورد آزمایش، کمتر معرفی می کنیم. دلیل احتمالی دیگری که ادعا شده، این است که وقتی نوک پیکان رو به داخل است، شباهت به انتهای داخلی اتاق پیدا کرده و درک ۳ بعدی ما را فعال می کند. دستگاه بینایی ما برای درک عمق، طبق اصول ژرفانمایی انتهای داخلی اتاق را کوچکتر تصویر می کند. [ ۱] [ ۲] [ ۳]
تحقیقات نشان داده است که درک ما از پدیده ها متأثر از آموخته ها، آرزوها و انتظارات ماست. پدیده خطای دید مولر لایر نیز از این قاعده مستثنی نیست. در اواخر قرن بیستم میلادی، ویلیام هالس ریورز ادعا کرد که بومیان استرالیایی جزیره «موری» واقع در تنگه تورس، در مقایسه با مردم اروپا، کمتر دچار خطای دید مولر لایر می شوند. [ ۴] توجیه پیشنهادی مولر، بر آموخته های فرهنگی استوار بود. چرا که طبق توضیح وی، مردم اروپا بیشتر با فضای بسته درون اتاق و شکل مستطیل سروکار داشتند. جان دبلیو بری نیز از مشاهده و مطالعات خود در میان اسکیموهای کانادا، در دهه ۱۹۶۰م، گزارش مشابهی داده است. [ ۵]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاین نمونه از خطای دید در سال ۱۸۸۹م، توسط فرانتس کارل مولر لایر، پزشک آلمانی، ابتکار و توضیح داده شده است و به همین دلیل به نام او شناخته می شود. دلیل قاطعی برای بیان علت بروز این خطا ارائه نشده است. یک علت احتمالی، طول کلی محور با احتساب نوک و دم آن است. وقتی هر دو نوک، رو به داخل باشند یا به عبارت دیگر، پاره خط در میان دو دم باشد، طبیعتاً طول کل پیکان، بیشتر است و این واقعیت می تواند قضاوت ما را به نیت گریز از پیش داوری و خطا فریب دهد؛ و ما در عمل، طول پاره خط را بیشتر درک کرده، اما گاه بنا بر آگاهی قبلی از نکته مورد آزمایش، کمتر معرفی می کنیم. دلیل احتمالی دیگری که ادعا شده، این است که وقتی نوک پیکان رو به داخل است، شباهت به انتهای داخلی اتاق پیدا کرده و درک ۳ بعدی ما را فعال می کند. دستگاه بینایی ما برای درک عمق، طبق اصول ژرفانمایی انتهای داخلی اتاق را کوچکتر تصویر می کند. [ ۱] [ ۲] [ ۳]
تحقیقات نشان داده است که درک ما از پدیده ها متأثر از آموخته ها، آرزوها و انتظارات ماست. پدیده خطای دید مولر لایر نیز از این قاعده مستثنی نیست. در اواخر قرن بیستم میلادی، ویلیام هالس ریورز ادعا کرد که بومیان استرالیایی جزیره «موری» واقع در تنگه تورس، در مقایسه با مردم اروپا، کمتر دچار خطای دید مولر لایر می شوند. [ ۴] توجیه پیشنهادی مولر، بر آموخته های فرهنگی استوار بود. چرا که طبق توضیح وی، مردم اروپا بیشتر با فضای بسته درون اتاق و شکل مستطیل سروکار داشتند. جان دبلیو بری نیز از مشاهده و مطالعات خود در میان اسکیموهای کانادا، در دهه ۱۹۶۰م، گزارش مشابهی داده است. [ ۵]
wiki: خطای دید مولر لایر