خطاکار. [ خ َ ] ( ص مرکب ) اشتباه کننده. سهوکننده. || گنه کار. بزهکار. عاصی. ( ناظم الاطباء ). خاطی. مجرم. ( یادداشت بخط مؤلف ) : بگفت ای نگون بخت بدبخت زن خطاکار ناپاک ناپاک تن.؟ ( قصص الانبیاء جویری ص 77 ).من با تو چونیستم خطاکارخود را بخطا کنم گرفتار.نظامی.
خطاکار ( انگلیسی: The Blunderer ) رمانی مهیج از پاتریشا های اسمیت است.wiki: خطاکاراین نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف
transgressor (اسم)متجاوز، متخلف، خطاکار، تجاوزکارwrongdoer (اسم)متجاوز، مجرم، متخلف، خطاکارtransgressive (صفت)متجاوز، گناهکار، خاطی، متخلف، خطاکار
گُناهکار، گُنَهکار، لَغزِشگَر از برابر های این واژه هستند. بدرود!نا هنجار / کجرو / اشتباه گرکسی که کاره اشتباهی انجام می دهدculpritگناهکاربزهکار، خاطی، گنه کار، گناهکار، تقصیرکار، خلاف کار، مجرم، مخطی، مقصرخاطی+ عکس و لینک