خطار. [ خ َطْ طا ] ( ع ص ) نیزه جنبان و جنباننده. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ). || نیزه زننده. ( منتهی الارب ). || مرد دست بردارنده برای انداختن تیر. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ). || عطار. ( منتهی الارب ). || ( اِ ) روغن زیت که با افاویه طیب گیرند. || شیر بیشه. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ). || منجنیق. || فلاخن. ( منتهی الارب ).خطار. [ خ ِ ] ( ع مص ) مصدر دیگر است برای مخاطره. رجوع به مخاطره در این لغت نامه شود. || ( اِ ) ج ِ خطر. ( منتهی الارب ).