خطار
لغت نامه دهخدا
خطار. [ خ ِ ] ( ع مص ) مصدر دیگر است برای مخاطره. رجوع به مخاطره در این لغت نامه شود. || ( اِ ) ج ِ خطر. ( منتهی الارب ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
خطار. [ خ َطْ طا ] ( ع ص ) نیزه جنبان و جنباننده. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) . || نیزه زننده. ( منتهی الارب ) . || مرد دست بردارنده برای انداختن تیر. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) . || عطار. ( منتهی الارب ) . || ( اِ ) روغن زیت که با افاویه طیب گیرند. || شیر بیشه. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) . || منجنیق. || فلاخن. ( منتهی الارب ) .
... [مشاهده متن کامل]
خطار. [ خ ِ ] ( ع مص ) مصدر دیگر است برای مخاطره. رجوع به مخاطره در این لغت نامه شود. || ( اِ ) ج ِ خطر. ( منتهی الارب ) .
منبع. لغت نامه دهخدا
... [مشاهده متن کامل]
خطار. [ خ ِ ] ( ع مص ) مصدر دیگر است برای مخاطره. رجوع به مخاطره در این لغت نامه شود. || ( اِ ) ج ِ خطر. ( منتهی الارب ) .
منبع. لغت نامه دهخدا