خط و نشان کشیدن


مترادف خط و نشان کشیدن: تهدید کردن

متضاد خط و نشان کشیدن: وعده دادن

لغت نامه دهخدا

خط و نشان کشیدن. [ خ َطْ طُ ن ِ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) خط وکیل کشیدن. تهدید کردن. شاخ و شانه کشیدن. نقشه انتقام کشیدن ، نقشه تلافی کشیدن. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ فارسی

خط و کیل کشیدن تهدید کردن

پیشنهاد کاربران

خط و نشان کشیدن برای کسی:[ کنایی] او را تهدید کردن ( برایم خط و نشان کشیده که اگر آن طرف ها پیدایم شود چنین و چنان می کند. )
( صدری افشار، غلامحسین و همکاران، فرهنگ فارسی معاصر )
وعده ی دادن به طرف به انجام کاری در آینده

بپرس