[ویکی فقه] خط نسخ به یکی از رسم الخط های قرآنی گفته می شود.
خط نسخ از مهم ترین خط های عربی و ریشه آن،
خط نبطی شایع در شمال
حجاز و
شام است که
اعراب آن را هنگام
تجارت از آنان فراگرفتند.
پیشینه
از کتیبه های پیش از ظهور
اسلام و پس از آن و از نامه ها و خطوط آغاز اسلام تا نیمه های
قرن اول و از نامه ها و مکاتبات بر اوراق بردی و… تا قرن سوم و چهارم هجری به دست می آید که خط نسخ خطی هم پایه و هم عرض
خط کوفی بوده است. خط نسخ گرچه در دوره رونق خط کوفی تحت الشعاع آن خط بود و چندان رواجی نداشت، ولی در اواخر قرن سوم و طلیعه قرن چهارم هجری تحت موازین هندسی خط ابن مقله به چنان درجه ای از کمال رسید که وارث و
ناسخ دیگر خطوط عربی و اسلامی شد و مصاحف و دیگر کتب به تدریج به این خط نگارش یافت.
رتبه خط نسخ
پس از ابن مقله،
علی بن هلال بر اساس قواعد ابن مقله اصلاحات تازه ای را آغاز کرد و به تحسین و استوار ساختن این خط پرداخت. امروزه خط نسخ از جهت زیبایی و آسان خوانی در مقایسه با دیگر خطوط، در درجه اول، و از نظر سهولت نوشتن در درجه سوم پس از
خط شکسته نستعلیق است.
[ویکی اهل البیت] تاریخ علوم و فنون با حفظ همه جزییات و مدارک معتبر ثبت نشده و پژوهشگرانی که درباره ی پیدایش و تحول خطوط مطالبی فرموده اند، صرف نظر از اختلاف آراء، مستندات یقینی ارایه نکرده اند. اما با استفاده از همه ی منقولات می توان گفت که خط نسخ به وسیله ابوعلی محمد بن مقله (328 هجری قمری) اصلاح و تهذیب شده و این اصلاح درحدی صورت گرفته که ابن مقلد را مخترع خط نسخ دانسته اند.
البته برابر مدارک گوناگون تاریخی، ابن مقله کاراصلاح و پیرایش را در همه ی خطوط موجود زمان گسترش داده و تأثیر خدمت او به حدی است که برخی از محققان عرب او را قطب اعلام
خط عربی معرفی کرده اند:«ناجی زین الدین المصرف در ص1 بدایع الخط العربی (1971 م) کتاب خود را با این عبارت به ابن مقله هدیه می کند:«الی قطب اعلام الخظّ العربی الذی فتح صفحه جدیده فی تاریخ الکتابه الکونیّه الی الوزیر ابن مقل اُهدی کتابی» به قطب اعلام خط عربی مسی که صفحه ای تازه در تاریخ نگارش جهانی گشوده، به وزیر ابن مقله کتاب خود را هدیه می کنم.
اگر امکان داشت که جمعی از کارشناسان با مراجعه به همه ی کتابخانه ها و موزه های معتبر جهان و مجموعه های دولتی و خصوصی آثار تاریخی هنر خط را به دیده ی تحقیق، بررسی می کردند و کهن ترین نمونه ها را با هم می سنجیدند به نتایج قطعی تری می رسیدند.
ما اینک خطوط ابن مقلد و خطاطان پیش از او را در اختیار نداریم تا بتوانیم مقایسه ای محققانه صورت دهیم و ابعاد تصرفاًت و ابداعات ابن مقله را به چشم ببینیم، بنابراین ناگزیریم به کتب و رساله های به جای مانده مراجعه کنیم و نظرات صاحب نظران و مورخان گذشته را مبنا قرار دهیم؛ من به روش پیشینیان نخست منابع و آثاری را که مستقیما به آن ها مراجعه کرده ام معرفی می کنم و میزان اعتماد خود را به آن ها شرح می دهم و برخی را به صورت تفصیلی می شناسانم، این کار خواننده ی بصیر را در نتیجه گیری درست کمک می کند.
البته پیش از وی سال ها مرحوم محمد تقی دانش پژوه، نسخه شناس بزرگ و کم نظیر معاصر در شماره های مجله هنر و مردم غالب رساله ها را به نحوی شناسایی و مقدمات شناخت آن ها را در همه ی رشته های علمی و هنری فراهم آورده؛
نجیب مایل هروی محققی است سخت کوش، اهل افغانستان که سال هاست در مشهد و تهران به کارهای علمی و تحقیقی اشتغال دارد. وی در این کتاب بیست و هفت رساله ی فارسی درباره ی خوش نویسی و کتاب آرایی گردآوری و مقدمه و خاتمه خوبی بر آن ها افزوده است.
بخش کمی از جزء دو قسمت اعظم این کتاب درباره ی خط و اصول خوش نویسی است. اطلاعات من وغالب محققان رشته ی خط از کتاب های ابن مقله و سایر بزرگان قبل متکی به صبح الاعشی است، منقولات قلقشندی به قدری دقیق و معتبر است که ما می توانیم به خوبی از اصول کار ابن مقله باخبر شویم.
در سال های اخیر کتاب های هنر خط با چاپ های خوبی در ایران و ترکیه منتشر شده و من غالب آن ها را مرور کرده ام مطالعه و امعان نظر در نمونه های اصلی و چاپی خط نسخ شاید کم فایده تر از مطالب نظری نباشد کما این که مراجعه ی مجدد به گنجینه های موزه و کتابخانه ها به من نکاتی آموخت که از کتاب ها و رساله ها نیاموخته بودم و من همه را در نوشتن این مقاله لحاظ کردم .